Translate

۱۳۹۳ آذر ۶, پنجشنبه







مفهوم عشاء

برای درک مفهوم عشاء باید به پیش زمینۀ تاریخی آن پرداخت. اسرائیلیان در شب پیش از خروج از مصر، در خانه‌های خود شامی را صرف می‌کردند که اجزای آن را نان فطیر، بره و شراب تشکیل می‌داد. در این مراسم سر خانه برای نان فطیر خدا را شکر می‌کرد و بعد برۀ فصح را می‌خوردند. پس از آن، قوم اسرائیل هر ساله به یادگار خروج از مصر، عید فصح را در اورشلیم برگزار می‌کنند. این عید، دومین جشن بزرگ یهود پس از عید خیمه‌ها قلمداد می‌شود. هر ساله اورشلیم پذیرای صدهزار نفر زائر بود که جشن فصح را به‌گونه‌ای برگزار می‌کردند که گویی خود از مصر بیرون آمده بودند. در واقع، شام فصح، نقطۀ آغاز تشکیل هویت اسرائیل در پرتو عملکرد خدا در تاریخ بود. زمان آغاز فصح روز پانزدهم ماه نیسان در تقویم‌نگاری یهود بود و این عید یک هفته به‌طول می‌انجامید. اما عیسی از شاگردان خود می‌خواهد تا یک روز زودتر این شام را تدارک ببینند (یوحنا ۱۹‏:۳۱). شاید شاگردان عیسی نیز متحیر بودند که هدف و مقصود عیسی از تغییر زمان این واقعه بنیادی چیست؟ حال آنکه مسیح هدفی بزرگتر در پی داشت. او نه فقط زمان این شام را عوض کرد، بلکه به آن محتوای جدیدی نیز بخشید.
مسیح به شاگردان خود فرمود که این شام را نه "به یاد فصح" بلکه به "یاد من" بجا آورید (لوقا ۲۲‌:‏‏۱۹). مسیح بذر تشکیل یک هویت تازه را برای شاگردانش پاشید. از این زمان به بعد، خروج از مصر و برۀ قربانی فصح محور تعریف قوم خدا قلمداد نمی‌شد، بلکه خدا خروج دیگری برای قومش تدارک دیده ‌است. خروجی که مؤسس آن عیسی و بره قربانی آن نیز خود عیسی است (یوحنا ۱‌:‏‏۲۹). عیسی در زمانی بر صلیب جان داد که در معبد اسرائیل بره فصح قربانی می‌شد. قوم خدا باید از این به بعد نه با نگاه به واقعه خروج بلکه با نگاه به صلیب خود را تعریف کنند. دیگر هیچ مانع نژادی هم‌چون آنچه که صرفاً برای یهودیان در خروج از مصر رخ داد نمی‌تواند جلوی تجلی این هویت تازه را بگیرد.
بله عزیزان، عشاء ربانی مجالی است که در آن دریابیم همۀ ما نقطۀ آغاز مشترکی داریم. نقطۀ آغازی که در آن مرگ عیسی عامل شکل‌گیری، هویت‌بخشی و تجلی قوم خداست. این شام در وهلۀ اول ما را دعوت می‌کند تا به‌عامل بنیادی پیوندمان در مسیح بیندیشیم. پیوندی که تماماً معطوف به بدن و خون اوست و هیچ ربطی به دستاوردهای بشری ما هر چند با شکوه ندارد. شام اتحاد ما را دعوت می‌کند که به‌خاطر قربانی مسیح به‌هم بپیوندیم.
از سوی دیگر، وقتی که به میهمانی شامی دعوت می‌شویم، هدف ما نه صرفاً استفاده از غذای مهمانی است بلکه می‌خواهیم از مصاحبت صاحب مجلس که شام را برای ما تدارک دیده ‌است نیز تغذیه شویم. شام مجال گفتگویی صمیمانه و پر از شادی با مهماندار است. شام نقطۀ جذاب و گرمابخش این مصاحبت است. بله دوستان، عشاء ربانی در وهلۀ دوم ما را به گفتگویی شادی‌بخش با صاحب مجلس، عیسی مسیح دعوت می‌کند. در این شام، او میزبان و ما میهمانیم. او ما را با لذت خدمت می‌کند و می‌خواهد هرچه دارد و هر چه هست به ما ارزانی دارد. برای پذیرایی از ما، حتی از جان خود نیز نمی‌گذرد. به‌راستی شرکت در این شام چه فرصت مغتنمی است که در آن از گرمای محبت میزبان‌مان مسیح برخوردار شویم.
شاید به‌خود بگوییم که من گناهکار لیاقت شرکت در این ضیافت محبت را ندارم. هنوز به آن درجه از قداست و خلوص نرسیدم تا در آن سهیم شوم. اما دوست عزیز، تنها مانع عدم شرکت، عدم اشتیاق خود شماست. با شادی به آغوش گرم خدا بیا که در آن قربانی گناهان ما مهیاست. یکی از حقایق عجیب پیرامون خدمت مسیح آن است که همیشه بدترین گناهکاران (مطابق معیارهای اجتماعی آن عصر) مجذوب شخصیت او می‌شدند. جاذبۀ مسیح بسیار نیرومندتر از دافعۀ اوست. گناهکاران در حضور او احساس پذیرش می‌کردند. در واقع در حضور او پاک می‌شدند. مسیح امروز نیز همان است. بله دوست عزیز، عشاء ربانی در وهلۀ سوم ما را دعوت می‌کند تا در محبت خدا سهیم شویم.

۱۳۹۳ آذر ۵, چهارشنبه


شادی چه در عهدعتیق و چه در عهدجدید معرف وضعیتی است فراتر از عواطف صرف که در آن خداوند سرچشمۀ همۀ نیکویی‌ها و خوشی‌ها قلمداد می‌شود (مزمور ۱۶:‏۱۱، فیلیپیان ۴:‏۴ و رومیان ۱۵:‏۱۳). به یک معنا، شادی توشۀ زندگی مسیحی بر زمین (اول پطرس ۱:‏۸) و همچنین به یاد آورندۀ کیفیت حیات جاودانی است که شخص مسیحی در پادشاهی خدا از آن برخوردار خواهد بود (مکاشفه ۱۹:‏۷).
در عهدعتیق شادی با کل حیات ملی و مذهبی قوم اسرائیل ارتباط داشت. آن هنگام که قوم در رابطۀ مبتنی به عهد خود با یهوه بسر می‌بردند، شادی جزء لاینفک زندگی آنها بود. جشن‌ها و اعیاد گوناگون همگی گواه آن بودند که زیستن با یهوه سرشار از شادی و طراوت است. به‌قول مزمورنگار خوشا به‌حال آنانی که یهوه خدای ایشان است.
شادی تمامی ابعاد حیات قوم اسرائیل را در بر می‌گرفت، چه آن هنگام که برای عبادت به معبد می‌رفتند (مزمور ۴۲:‏۴، مزمور ۸۱:‏۱-۳) و چه زمانی که به شکلی خودجوش شادی خود را ابراز می‌کردند (مزمور ۸:‏۱۶). باید اذعان داشت که در یهودیت متأخرتر، (منظور نزدیک به تجسم خدا در مسیح) شادی در پرتو وقایع روزهای آخر تعریف می‌شد.
در عهدجدید و به‌خصوص در اناجیل هم‌نظر، شادی ثمرۀ اعلان آغاز پادشاهی خداست. در بدو تولد عیسی مسیح (لوقا ۲:‏۱۰) و همچنین ورود مظفرانۀ او به اورشلیم (مرقس ۱۱:‏۹ به بعد، لوقا ۱۹:‏۳۷) و همچنین پس از رستاخیز مسیح (متی ۲۸:‏۸)، شادی کیفیتی لاینقطع است که در سرتاسر خدمت مسیح که همانا منادی پادشاهی خدا بود دیده می‌شود. در انجیل یوحنا، عیسی شادی خود را به دیگران ارزانی می‌دارد (یوحنا ۱۱:‏۱۵ و ۲۴:‏۱۶). در اعمال رسولان، شادی خصلت بارز کلیسای اولیه بود زیرا که آنان به‌وضوح شاهد اعمال عجیب و عظیم خدا در عرصه‌های مختلف بودند (اعمال رسولان ۱۳:‏۵۲، ۸:‏۸، ۱۵:‏۳). پولس رسول واژۀ شادی را در رابطه با سه واقعیت به‌کار می‌برد. نخست زمانی که شخص به مسیح ایمان می‌آورد و در ایمان خود رشد می‌کرد (اول تسالونیکیان ۲:‏۱۹ به بعد و فیلیپیان ۲:‏۲). دوم، هنگامی که به‌خاطر ایمان به مسیح و رشد کلیسای او رنج را بر خود هموار می‌کنیم (کولسیان ۱:‏۲۴ و دوم قرنتیان ۶:‏۱۰). و سوم یادآوری این نکته که شادی ثمرۀ عمل روح خداست و از این رو بادوام و پویاست (غلاطیان ۵:‏۲۲).
 


روميان14

16  پس مگذارید که نیکویی شما را بد گویند. 17  زیرا ملکوت خدا اَکل و شُرب نیست بلکه عدالت و سلامتی و خوشی در روح‌القدس. 18  زیرا هر که در این امور خدمت مسیح را کند، پسندیده خدا و مقبول مردم است. 19  پس آن اموری را که منشأ سلامتی و بنای یکدیگر است پیروی نمایید. 20  بجهت خوراک کار خدا را خراب مساز. البتّه همه‌چیز پاک است، لیکن بد است برای آن شخص که برای لغزش می‌خورد. 21  گوشت نخوردن و شراب ننوشیدن و کاری نکردن کهباعث ایذا یا لغزش یا ضعف برادرت باشد نیکو است. 22  آیا تو ایمان داری؟ پس برای خودت در حضور خدا آن را بدار، زیرا خوشابحال کسی که بر خود حکم نکند در آنچه نیکو می‌شمارد. 23  لکن آنکه شکّ دارد اگر بخورد ملزم می‌شود، زیرا به ایمان نمی‌خورد؛ و هر چه از ایمان نیست گناه است. 

 

۱۳۹۳ آذر ۴, سه‌شنبه

24   پس هر که این سخنان مرا بشنود و آنها را بجا آرد، او را به مردی دانا تشبیه می‌کنم که خانهٔ خود را بر سنگ بنا کرد. 
25  و باران باریده، سیلابها روان گردید و بادها وزیده، بدان خانه زورآور شد و خراب نگردید زیرا که بر سنگ بنا شده بود. 
26  و هر که این سخنان مرا شنیده، به آنها عمل نکرد، بهمردی نادان مانَد که خانهٔ خود را بر ریگ بنا نهاد. 
27  و باران باریده، سیلابها جاری شد و بادها وزیده، بدان خانه زور آورد و خراب گردید و خرابی آن عظیم بود.