مفهوم عشاء
برای درک مفهوم عشاء باید به پیش زمینۀ تاریخی آن پرداخت.
اسرائیلیان در شب پیش از خروج از مصر، در خانههای خود شامی را صرف
میکردند که اجزای آن را نان فطیر، بره و شراب تشکیل میداد. در این مراسم
سر خانه برای نان فطیر خدا را شکر میکرد و بعد برۀ فصح را میخوردند. پس
از آن، قوم اسرائیل هر ساله به یادگار خروج از مصر، عید فصح را در اورشلیم
برگزار میکنند. این عید، دومین جشن بزرگ یهود پس از عید خیمهها قلمداد
میشود. هر ساله اورشلیم پذیرای صدهزار نفر زائر بود که جشن فصح را
بهگونهای برگزار میکردند که گویی خود از مصر بیرون آمده بودند. در واقع،
شام فصح، نقطۀ آغاز تشکیل هویت اسرائیل در پرتو عملکرد خدا در تاریخ بود.
زمان آغاز فصح روز پانزدهم ماه نیسان در تقویمنگاری یهود بود و این عید یک
هفته بهطول میانجامید. اما عیسی از شاگردان خود میخواهد تا یک روز
زودتر این شام را تدارک ببینند (یوحنا ۱۹:۳۱). شاید شاگردان عیسی نیز
متحیر بودند که هدف و مقصود عیسی از تغییر زمان این واقعه بنیادی چیست؟ حال
آنکه مسیح هدفی بزرگتر در پی داشت. او نه فقط زمان این شام را عوض کرد،
بلکه به آن محتوای جدیدی نیز بخشید.
مسیح به شاگردان خود فرمود که این شام را نه "به یاد فصح"
بلکه به "یاد من" بجا آورید (لوقا ۲۲:۱۹). مسیح بذر تشکیل یک هویت تازه
را برای شاگردانش پاشید. از این زمان به بعد، خروج از مصر و برۀ قربانی فصح
محور تعریف قوم خدا قلمداد نمیشد، بلکه خدا خروج دیگری برای قومش تدارک
دیده است. خروجی که مؤسس آن عیسی و بره قربانی آن نیز خود عیسی است (یوحنا
۱:۲۹). عیسی در زمانی بر صلیب جان داد که در معبد اسرائیل بره فصح
قربانی میشد. قوم خدا باید از این به بعد نه با نگاه به واقعه خروج بلکه
با نگاه به صلیب خود را تعریف کنند. دیگر هیچ مانع نژادی همچون آنچه که
صرفاً برای یهودیان در خروج از مصر رخ داد نمیتواند جلوی تجلی این هویت
تازه را بگیرد.
بله عزیزان، عشاء ربانی مجالی است که در آن دریابیم همۀ ما
نقطۀ آغاز مشترکی داریم. نقطۀ آغازی که در آن مرگ عیسی عامل شکلگیری،
هویتبخشی و تجلی قوم خداست. این شام در وهلۀ اول ما را دعوت میکند تا
بهعامل بنیادی پیوندمان در مسیح بیندیشیم. پیوندی که تماماً معطوف به بدن و
خون اوست و هیچ ربطی به دستاوردهای بشری ما هر چند با شکوه ندارد. شام
اتحاد ما را دعوت میکند که بهخاطر قربانی مسیح بههم بپیوندیم.
از سوی دیگر، وقتی که به میهمانی شامی دعوت میشویم، هدف ما
نه صرفاً استفاده از غذای مهمانی است بلکه میخواهیم از مصاحبت صاحب مجلس
که شام را برای ما تدارک دیده است نیز تغذیه شویم. شام مجال گفتگویی
صمیمانه و پر از شادی با مهماندار است. شام نقطۀ جذاب و گرمابخش این مصاحبت
است. بله دوستان، عشاء ربانی در وهلۀ دوم ما را به گفتگویی شادیبخش با
صاحب مجلس، عیسی مسیح دعوت میکند. در این شام، او میزبان و ما میهمانیم.
او ما را با لذت خدمت میکند و میخواهد هرچه دارد و هر چه هست به ما
ارزانی دارد. برای پذیرایی از ما، حتی از جان خود نیز نمیگذرد. بهراستی
شرکت در این شام چه فرصت مغتنمی است که در آن از گرمای محبت میزبانمان
مسیح برخوردار شویم.
شاید بهخود بگوییم که من گناهکار لیاقت شرکت در این ضیافت
محبت را ندارم. هنوز به آن درجه از قداست و خلوص نرسیدم تا در آن سهیم شوم.
اما دوست عزیز، تنها مانع عدم شرکت، عدم اشتیاق خود شماست. با شادی به
آغوش گرم خدا بیا که در آن قربانی گناهان ما مهیاست. یکی از حقایق عجیب
پیرامون خدمت مسیح آن است که همیشه بدترین گناهکاران (مطابق معیارهای
اجتماعی آن عصر) مجذوب شخصیت او میشدند. جاذبۀ مسیح بسیار نیرومندتر از
دافعۀ اوست. گناهکاران در حضور او احساس پذیرش میکردند. در واقع در حضور
او پاک میشدند. مسیح امروز نیز همان است. بله دوست عزیز، عشاء ربانی در
وهلۀ سوم ما را دعوت میکند تا در محبت خدا سهیم شویم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر